خطبه امام سجاد در شام
سوگواری محرم |
رویدادها |
---|
واقعه کربلا • اسیران کربلا • روزشمار واقعه عاشورا • روز عاشورا • نامههای کوفیان به امام حسین(ع) • واقعه عاشورا (از نگاه آمار) |
افراد |
امام حسین(ع) |
جایها |
حرم امام حسین(ع) • تل زینبیه • حرم حضرت عباس(ع) • گودال قتلگاه • بینالحرمین • نهر علقمه |
مناسبتها |
تاسوعا • عاشورا • دهه محرم • اربعین • دهه صفر |
مراسم |
مرثیهخوانی • نوحه • تعزیه • روضه • زنجیرزنی • سینهزنی • سقاخانه • سنج و دمام • دسته عزاداری • شام غریبان • تشتگذاری • نخلگردانی • قمهزنی • راهپیمایی اربعین • تابوتگردانی • مراسم تابوت |
خطبه امام سجاد علیه السلام در شام سخنرانی امام سجاد(ع) پس از واقعه عاشورا در شام و در حضور یزید است. این خطبه پس از آن ایراد شد، که به دستور یزید، خطیبی بر منبر رفت و در تمجید آل ابیسفیان و مذمت امام علی(ع) و اولادش سخن راند. امام سجاد(ع) در جواب خطیب به بیان فضائل حضرت علی(ع) پرداخت. این خطبه که بیشتر آن در توصیف حضرت علی(ع) است بازتاب وسیعی در شام داشت و تغییر ظاهری سیاست یزید را به دنبال آورد.
زمان و مکان ایراد
تاریخ دقیق ایراد خطبه امام سجاد(ع) در شام هم مشخص نیست. با این حال احتمال دادهاند این خطبه در روزهای پایانی اقامت اسرای اهل بیت در شام ایراد شده است، چراکه یزید پس از این خطبه، نگهداری اسیران کربلا در شام را به مصحلت ندید و مقدمات حرکت آنان به مدینه را فراهم نمود.
با حضور اسیران در شام، به دستور یزید، اجتماعی در مسجد اموی به راه انداختند تا اهل بیت را رسوا کنند. به همین سبب، سخنرانی بر منبر رفت و در مدح یزید و اجدادش سخنرانی کرد. در این هنگام امام سجاد(ع) رو به سخنران کرد و به او چنین گفت: وای بر تو که برای به دستآوردن خشنودی مخلوق، خشم خدا را برگزیدی و جایگاه خود را پر از آتش کردی! امام سجاد سپس رو به یزید کرد و تقاضای سخنرانی کرد و یزید نپذیرفت؛ ولی اصرار شامیان یزید را مجبور به قبول درخواست امام سجاد(ع) کرد.
محتوا
امام سجاد(ع) در خطبه شام، ابتدا خصلتها و ویژگیهای اهل بیت را بیان کرد و سپس برای معرفی خودش، به معرفی پیامبر(ص)، امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) پرداخت و خود را فرزند این سه نفر، امام حسین(ع) و حضرت خدیجه معرفی کرد. امام سجاد در معرفی اهل بیت به شش خصلت اشاره نمود و این خاندان را به دلیل داشتن بزرگانی چون پیامبر(ص) و حمزه و جعفر طیار، برتر از دیگران میداند.
هدف امام سجاد(ع)
در مورد اینکه چرا امام سجاد(ع) به پا خاست و خطبه خواند و در این خطبه به معرفی خود و نسبتش با پیامبر(ص) پرداخت، گفته شده است مردم شام از مرکز اسلام دور بودند و با سیره پیامبر(ص) ناآشنا. آنان بر خلاف کوفیان، از مقام اهل بیت آگاهی نداشتند؛ چنانکه سید جعفر شهیدی تاریخپژوه معاصر مینویسد مردم سرزمین شام، نه صحبت پیامبر را شنیده بودند و نه روش اصحاب او را میشناختند. برخی از اصحاب پیامبر هم که به آنجا رفته بودند، در بین مردم نفوذ نداشتند. در نتیجه مردم شام کردار معاویه و اطرافیانش را سنت مسلمانی میپنداشتند و چون صدها سال امپراتوری روم بر آنان حکومت کرده بود، رفتار حاکمان اسلامی را عادلانهتر از حکومتهای پیشین میدیدند و کارهای آنان را صحیح میدانستند.
بنابراین امام سجاد(ع) با این خطبه بیان کرد آنچه یزید و کارگزارانش بر زبانها افکندهاند، درست نیست و پدرش، امام حسین(ع)، فردی نبوده است که بخواهد جمعیت مسلمانان را بر هم بزند و در سرزمینهای اسلامی فتنه ایجاد کند، بلکه او برای حق و به دعوت مسلمانان به پا خاست تا دین را از بدعتها بزداید.
شرح برخی بخشها
امام سجاد(ع) در این خطبه به بیان برخی مسائل پرداختهاند که شاید در نگاه اول کمی غامض باشد. ایشان میفرمایند: من فرزند مکه و منا، زمزم و صفا هستم. در توضیح این فراز میتوان چند احتمال را مطرح کرد:
- این مطلب به معنای من فرزند مناسک حج هستم است. با این تفسیر که مناسک حج به عنوان یک منسک توحیدی بوده و توحید در خون و گوشت ایشان جریان داشته است، نه اینکه ایشان هم همانند دیگر مسلمانان مناسک حج را بجا میآورد بلکه بیشترین ارتباط را که ممکن است با حج و مناسک توحیدی باشد، در وجود ایشان است. گاهی بعضی از افراد برای اینکه مبالغه در ارتباط خود با جریانی را اثبات کنند خود را فرزند آن خطاب میکند. امام سجاد(ع) میفرماید، ما را خارج از دین خطاب میکنند من، چنان ارتباطی به مهمترین مناسک توحیدی دارم که گویا فرزند آن هستم.
- مراسم حج یادگار حضرت ابراهیم است، و مسلمانان این مناسک را با نام ابراهیم آمیخته میدانست. امام درصدد است اثبات نماید که من فرزند ابراهیم خلیلم، که اشاره به فرمایش امام صادق(ع) است که هنگام آتش گرفتن خانه خودشان فرمود.
- و احتمال دیگر این است که حضرت سعی کردند خود را فرزند کسی معرفی کنند که مناسک ابراهمیی را احیا کرد یعنی من فرزند رسول خدا(ص) هستم.
رابطه خود با پیامبر(ص)
معرفی پیامبر(ص) به آن دلیل بود که رابطه اسیران با پیامبر(ص) معلوم شود و گرنه مردم شام پیامبر(ص) را میشناختند و نیازی به معرفی ایشان نبود، بلکه مهم بیان نسبت اسیرانی بود که به اسم خارجی اسیر شده بودند، لذا به بعضی از فضائل حضرت رسول الله(ص) اشاره شد.
معرفی حضرت علی(ع)
تخریب شخصیت امیرالمؤمنین(ع) به دست بنی امیه در شام، موجب شد که امام سجاد(ع)در این خطبه بیشتر به معرفی حضرت علی(ع) بپردازد و این مجال کوتاه، بهترین فرصت برای امام سجاد(ع) بود تا چهل سال تخریب ناجوانمردانه حکومت شام علیه علی(ع) را، آشکار کند.
اگر چه فضائل حضرت علی(ع) برای مردم شام تازگی داشت، که در ادامه به توضیح برخی از این اوصاف میپردازیم.
جنگ با دو شمشیر
امام سجاد(ع) پس از بیان چند فضیلت اشاره به این فضیلت میکند که جد من با دو شمشیرش جنگید، در اینکه منظور از دو شمشیر چیست احتمالاتی ذکر شده است.
- دو شمشیری که پیامبر(ص) به حضرت علی بخشیده بود. پیامبر(ص)در سال هشتم هجری علی(ع) را بسوی منات (نام بتی) فرستاد تا سرنگونش کند.امام علی(ع) پس از آنکه آن بت را سرنگون ساخت، آنچه به منات تعلق داشت برداشت و نزد پیامبر(ص) آورد. از جمله چیزهایی که علی(ع) به دست آورده بود، دو شمشیری بود که حارث بن ابی شمر غسانی -پادشاه غسان- آن دو را به منات پیشکش کرده بود، یکی از آن دو مخذم، و دیگری رسوب نامیده میشد. پیامبر اکرم(ص) آن دو شمشیر را به علی(ع) بخشید. نقل شده یکی از آن دو همان ذو الفقار شمشیر علی(ع) است.
- دو شمشیر تنزیل و تاویل است. در روایتی از پیامبر(ص) بیان شده است: «علی بر اساس تاویل نبرد میکند، همانطور که من بر اساس تنزیل جنگیدم».
- یعنی اینکه بعد از شمشیر اول، شمشیر دیگری میگرفت و میجنگید مثل جنگ احد که بعد از شکسته شدن شمشیرش، پیامبر(ص) ذوالفقار را به ایشان داد.
- اشاره به دو لبه بودن ذوالفقار است.
دو بار هجرت
در این خطبه ضمن بیان مناقب حضرت علی(ع)، وصف «هاجر هجرتین» آمده است، که اشاره به دو هجرت حضرت دارد.
هجرت اول اشاره به هجرت از مکه به مدینه دارد. اما برای هجرت دوم احتمالاتی ذکر شده است.
احتمال اول: هجرت به شعب ابی طالب.
احتمال دوم:در بعضی نقلها از ابن عباس رسیده که امام علی(ع) با برادرش جعفر به حبشه هجرت کرده است و از حبشه به مدینه آمده است. ولی این نقل ضعیف است؛ چون در هیچ تاریخ معتبری از امام علی(ع) به عنوان هجرت به حبشه نام برده نشده است. علاوه بر اینکه در سالهایی که مهاجران در حبشه بودند، علی(ع) از مکه به مدینه هجرت کرده است. احتمال سوم: هجرت از مدینه به کوفه.
دو بار بیعت
این جمله علاوه بر خطبه امام سجاد(ع)، از خودامام علی(ع) نیز نقل شده است. منظور از دو بیعت طبق فرمایش امام علی علیهالسلام:
- امام در نامه نگاری با معاویه فرموده: «من در دو بیعت شرکت کردم که تو نسبت به اولی "کافر" بودی» و آن بیعت رضوان در سال ششم هجری در صلح حدیبیه بود.
- بیعت دوم بیعت بعد از فتح مکه است که گر چه معاویه هم در این بیعت شرکت داشته، ولی نسبت به آن بیعت شکن بوده است.
در روایتی نیز آمده که بیعت اول را بیعت بدر و بیعت دوم را بیعت رضوان معرفی کرده است.
تایید جبرئیل، یاری میکائیل
این مطلب اشاره به جنگ بدر دارد که جبرئیل و میکائیل به یاری حضرت علی(ع) آمدند. ابن عبد البر در استیعاب در بیان جریان جنگ بدر میگوید: جبرئیل و میکائیل با علی(ع) بودند.
امام حسن(ع) نیز دراین باره فرمود: رسول خدا(ص) پرچم را به دست علی داد، در حالی که جبرئیل از طرف راست و میکائل از طرف چپ آن حضرت را همراهی میکردند.
بیان انتساب به حضرت فاطمه(س)
با توجه به عدم تخریب شخصیت حضرت زهرا(س) در شام، امام سجاد(ع) فقط به بیان نسبت خود با صدیقه طاهره(س) پرداخته است.
مظلومیت امام حسین(ع)
امام سجاد(ع) پس از معرفی حضرت علی(ع) و انتساب خود به پیامبر(ص) و حضرت فاطمه(س) به مظلومیت امام حسین(ع) و نحوه شهادت ایشان میپردازد. با مشخص شدن انتساب امام سجاد(ع) به پیامبر(ص) و فاطمه(س) و نیز بر ملا شدن دروغهای معاویه و یزید درباره حضرت علی(ع)، بیان نحوه شهادت مظلومانه امام حسین(ع) میتوانست تاثیر زیادی بر مردم شام و شکست یزید را داشته باشد، لذا امام سجاد(ع) در چند فراز به نحوه شهادت پدر خود میپردازد.
بازتاب خطبه
این خطبه بازتابهای متعددی داشت.
ترس یزید از افشاگری بیشتر
خطبه افشاگرانه امام سجاد(ع)، پایه های حکومت یزید را به شدت لرزان کرد. بنابراین یزید به جهت ترس از این افشاگری و ایجاد فتنه، دستور داد تا اذان گفته شود، و موذن نیز برای خلاصی یزید از این ماجرا فورا شروع به اذان گفتن می کند. مؤذن هر جمله از اذان را میگفت، امام سجاد جملهای میفرمود تا اینکه به اشهد ان محمدا رسول الله رسید. پس از بیان این فراز توسط موذن، امام سجاد(ع) اشاره به موذن کرده و از یزید می پرسد: ای یزید! این محمدی که در اذان نامش برده می شود جد من است یا جد تو؟ اگر ایشان را جد خود بدانی دروغ گفتهای ولی اگر جد من است، چرا این ظلم را به عترتش روا داشتهای؟
واکنش مردم
هنگامى كه امام سجاد(ع) خطبه را ایراد کرد ، مردم حاضر در مسجد را سخت تحت تأثیر قرار داد. در ریاض القدس آمده که یزید بدون اینکه نماز بخواند از مسجد بیرون رفت، اجتماع بهم خورد و امام سجاد از منبر پائین آمد. مردم به گرد حضرت جمع شده و همه از رفتار خود عذرخواهی میکردند.
حکایت یهودی حاضر در جلسه
پس از خطبه امام سجاد(ع)، یک دانشمند یهودی که در مجلس حاضر بود به یزید پرخاش کرد و از اینکه پسر دختر پیامبرش را به این نحوه به شهادت رسانده علیه یزید سخن گفت و حاضران را اینگونه سرزنش کرد:
- بخدا سوگند كه اگر پیامبر ما موسى بن عمران در میان ما فرزندى(سبطی از نسل خودش) مىگذاشت، ما گمان مىكردیم كه او را تا سر حد پرستش باید احترام كنیم. شما دیروز پیامبرتان از دنیا رفت و امروز بر فرزند او شوریده و او را از دم شمشیر خود گذراندید؟! واى بر شما!
منابع خطبه
مورخان و مقتلنویسان خطبه امام سجاد(ع) در مجلس یزید را متفاوت نقل کردهاند. خوارزمی در مقتل الحسین آن را مفصلتر از بقیه نقل کرده و طبرسی در الاحتجاج آن را بسیار کوتاه آورده است. تفاوت دیگر در نقل طبرسی این است که وی سخنرانی امام سجاد(ع) را به درخواست یزید دانسته است؛ در حالی که در دیگر نقلها آمده است پیشنهاد سخنرانی از طرف امام بود و یزید در ابتدا با آن مخالفت کرد. نقل ابومِخنَف نیز علاوه بر مختصر بودن، در ترتیب مطالب با دیگر نقلها متفاوت است. برای آگاهی از نقلهای مختلف این خطبه به کتاب بلاغة الامام علی بن الحسین اثر جعفر عباس حائری، صفحه ۹۸ مراجعه کنید.
- ابن شهر آشوب، مناقب، قم، انتشارات علامه
- عباسقلی خان سپهر، ناسخ التواریخ، زندگی نامه امام سجاد علیه السلام، تصحیح محمدباقر بهبودی، انتشارات اسلامیه، چاپ دوم
- عمادالدین طبری، کامل بهائی، چاپ تهران
- باقر شریف قرشی، حیاه الامام زین العابدین، دار الكتاب الاسلامی
- شیخ عباس قمی، نفس المهموم
- محمدمهدی مازندرانی، معالی السبطین، قم
- محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، مؤسسة الوفاء، بیروت، چاپ دوم
- سید عبدالرزاق موسوی مقرم، مقتل الحسین، دارالکتاب الاسلامى، بیروت
شرحهای خطبه
- نورائی یگانه قمی، احمد، شرح خطبه امام سجاد (ع) در مسجد جامع شام، دارالتفسیر، ایران، قم.
- ترجمه و شرح كوتاهی بر خطبه امام سجاد (ع)، علیرضا داورزنی، بیان الحق، ۱۳۸۴.
متن خطبه
متنی که در ادامه میآید از کتاب بحار الانوار است.
مـتـن | ترجمه |
---|---|
أَيُّهَا النَّاسُ أُعْطِينَا سِتّاً وَ فُضِّلْنَا بِسَبْعٍ. أُعْطِينَا الْعِلْمَ وَ الْحِلْمَ وَ السَّمَاحَةَ وَ الْفَصَاحَةَ وَ الشَّجَاعَةَ وَ الْمَحَبَّةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ. وَ فُضِّلْنَا بِأَنَّ مِنَّا النَّبِيَّ الْمُخْتَارَ مُحَمَّداً وَ مِنَّا الصِّدِّيقُ وَ مِنَّا الطَّيَّارُ وَ مِنَّا أَسَدُ اللهِ وَ أَسَدُ رَسُولِهِ وَ مِنَّا سِبْطَا هَذِهِ الْأُمَّةِ. مَنْ عَرَفَنِي فَقَدْ عَرَفَنِي وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْنِي أَنْبَأْتُهُ بِحَسَبِي وَ نَسَبِي.
أَيُّهَا النَّاسُ أَنَا ابْنُ مَكَّةَ وَ مِنَى أَنَا ابْنُ زَمْزَمَ وَ الصَّفَا. أَنَا ابْنُ مَنْ حَمَلَ الرُّكْنَ بِأَطْرَافِ الرِّدَا. أَنَا ابْنُ خَيْرِ مَنِ ائْتَزَرَ وَ ارْتَدَى. أَنَا ابْنُ خَيْرِ مَنِ انْتَعَلَ وَ احْتَفَى. أَنَا ابْنُ خَيْرِ مَنْ طَافَ وَ سَعَى. أَنَا ابْنُ خَيْرِ مَنْ حَجَّ وَ لَبَّى. أَنَا ابْنُ مَنْ حُمِلَ عَلَى الْبُرَاقِ فِي الْهَوَاءِ. أَنَا ابْنُ مَنْ أُسْرِيَ بِهِ مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى. أَنَا ابْنُ مَنْ بَلَغَ بِهِ جَبْرَئِيلُ إِلَى سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى. أَنَا ابْنُ مَنْ دَنا فَتَدَلَّى فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى. أَنَا ابْنُ مَنْ صَلَّى بِمَلَائِكَةِ السَّمَاءِ. أَنَا ابْنُ مَنْ أَوْحَى إِلَيْهِ الْجَلِيلُ مَا أَوْحَى. أَنَا ابْنُ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى أَنَا ابْنُ عَلِيٍّ الْمُرْتَضَى. أَنَا ابْنُ مَنْ ضَرَبَ خَرَاطِيمَ الْخَلْقِ حَتَّى قَالُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ. أَنَا ابْنُ مَنْ ضَرَبَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ بِسَيْفَيْنِ وَ طَعَنَ بِرُمْحَيْنِ وَ هَاجَرَ الْهِجْرَتَيْنِ وَ بَايَعَ الْبَيْعَتَيْنِ وَ قَاتَلَ بِبَدْرٍ وَ حُنَيْنٍ وَ لَمْ يَكْفُرْ بِاللهِ طَرْفَةَ عَيْنٍ. أَنَا ابْنُ صَالِحِ الْمُؤْمِنِينَ وَ وَارِثِ النَّبِيِّينَ وَ قَامِعِ الْمُلْحِدِينَ وَ يَعْسُوبِ الْمُسْلِمِينَ وَ نُورِ الْمُجَاهِدِينَ وَ زَيْنِ الْعَابِدِينَ وَ تَاجِ الْبَكَّائِينَ وَ أَصْبَرِ الصَّابِرِينَ وَ أَفْضَلِ الْقَائِمِينَ مِنْ آلِ يَاسِينَ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِينَ. أَنَا ابْنُ الْمُؤَيَّدِ بِجَبْرَئِيلَ الْمَنْصُورِ بِمِيكَائِيلَ أَنَا ابْنُ الْمُحَامِي عَنْ حَرَمِ الْمُسْلِمِينَ وَ قَاتِلِ الْمَارِقِينَ وَ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ. وَ الْمُجَاهِدِ أَعْدَاءَهُ النَّاصِبِينَ وَ أَفْخَرِ مَنْ مَشَى مِنْ قُرَيْشٍ أَجْمَعِينَ وَ أَوَّلِ مَنْ أَجَابَ وَ اسْتَجَابَ لِله وَ لِرَسُولِهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَوَّلِ السَّابِقِينَ وَ قَاصِمِ الْمُعْتَدِينَ وَ مُبِيدِ الْمُشْرِكِينَ وَ سَهْمٍ مِنْ مَرَامِي اللهِ عَلَى الْمُنَافِقِينَ وَ لِسَانِ حِكْمَةِ الْعَابِدِينَ وَ نَاصِرِ دِينِ اللهِ وَ وَلِيِّ أَمْرِ اللهِ وَ بُسْتَانِ حِكْمَةِ الله وَ عَيْبَةِ عِلْمِهِ. سَمِحٌ سَخِيٌّ بَهِيٌّ بُهْلُولٌ زَكِيٌّ أَبْطَحِيٌّ رَضِيٌّ مِقْدَامٌ هُمَامٌ صَابِرٌ صَوَّامٌ مُهَذَّبٌ قَوَّامٌ. قَاطِعُ الْأَصْلَابِ وَ مُفَرِّقُ الْأَحْزَابِ. أَرْبَطُهُمْ عِنَاناً وَ أَثْبَتُهُمْ جَنَاناً وَ أَمْضَاهُمْ عَزِيمَةً وَ أَشَدُّهُمْ شَكِيمَةً أَسَدٌ بَاسِلٌ يَطْحَنُهُمْ فِي الْحُرُوبِ إِذَا ازْدَلَفَتِ الْأَسِنَّةُ وَ قَرُبَتِ الْأَعِنَّةُ طَحْنَ الرَّحَى وَ يَذْرُوهُمْ فِيهَا ذَرْوَ الرِّيحِ الْهَشِيمِ. لَيْثُ الْحِجَازِ وَ كَبْشُ الْعِرَاقِ مَكِّيٌّ مَدَنِيٌّ خَيْفِيٌّ عَقَبِيٌّ بَدْرِيٌّ أُحُدِيٌّ شَجَرِيٌّ مُهَاجِرِيٌّ. مِنَ الْعَرَبِ سَيِّدُهَا وَ مِنَ الْوَغَى لَيْثُهَا وَارِثُ الْمَشْعَرَيْنِ وَ أَبُو السِّبْطَيْنِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ. ذَاكَ جَدِّي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ قَالَ:أَنَا ابْنُ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ أَنَا ابْنُ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ انا ابنُ خَدیجهَ الکبری. (انا ابن الحسين القتيل بكربلا، انا ابن المرمل بالدماء، انا ابن من بكى عليه الجن في الظلماء، انا ابن من ناح عليه الطيور في الهواء) فَلَمْ يَزَلْ يَقُولُ أَنَا أَنَا حَتَّى ضَجَّ النَّاسُ بِالْبُكَاءِ وَ النَّحِيبِ. وَ خَشِيَ يَزِيدُ لَعَنَهُ اللهُ أَنْ يَكُونَ فِتْنَةٌ. فَأَمَرَ الْمُؤَذِّنَ فَقَطَعَ عَلَيْهِ الْكَلَامَ. فَلَمَّا قَالَ الْمُؤَذِّنُ الله أَكْبَرُ اللهُ أَكْبَرُ قَالَ عَلِيٌّ لَا شَيْءَ أَكْبَرُ مِنَ الله. فَلَمَّا قَالَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ شَهِدَ بِهَا شَعْرِي وَ بَشَرِي وَ لَحْمِي وَ دَمِي. فَلَمَّا قَالَ الْمُؤَذِّنُ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ الْتَفَتَ مِنْ فَوْقِ الْمِنْبَرِ إِلَى يَزِيدَ فَقَالَ مُحَمَّدٌ هَذَا جَدِّي أَمْ جَدُّكَ يَا يَزِيدُ فَإِنْ زَعَمْتَ أَنَّهُ جَدُّكَ فَقَدْ كَذَبْتَ وَ كَفَرْتَ وَ إِنْ زَعَمْتَ أَنَّهُ جَدِّي فَلِمَ قَتَلْتَ عِتْرَتَهُ قَالَ وَ فَرَغَ الْمُؤَذِّنُ مِنَ الْأَذَانِ وَ الْإِقَامَةِ وَ تَقَدَّمَ يَزِيدُ فَصَلَّى صَلَاةَ الظُّهْرِ. | اى مردم! خداوند به ما شش خصلت عطا فرموده و ما را به هفت ويژگى بر ديگران فضيلت بخشيده است. به ما ارزانى داشت علم، بردبارى، سخاوت، فصاحت، شجاعت و محبت در قلوب مؤمنين و ما را بر ديگران برترى داد به اينكه پيامبر بزرگ اسلام، صديق(امام علی«ع»)، جعفر طيار، شير خدا و شير رسول خدا(ص)(حمزه عموی پیامبر)، و امام حسن و حسین(ع) دو فرزند بزرگوار رسول اكرم(ص) را از ما قرار داد. (با اين معرفى كوتاه) هر كس مرا شناخت كه شناخت، و براى آنان كه مرا نشناختند با معرفى پدران و خاندانم خود را به آنان معرفی می کنم.
اى مردم! من فرزند مكه و منايم. من فرزند زمزم و صفايم. من فرزند كسى هستم كه حجر الاسود را با رداى خود حمل و در جاى خود نصب فرمود. من فرزند بهترين طواف و سعى كنندگانم. من فرزند بهترين حج گزاران و تلبیه گويان هستم. من فرزند آنم كه بر براق سوار شد. من فرزند پيامبرى هستم كه در يك شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصی سير كرد. من فرزند آنم كه جبرئیل او را به سدرة المنتهى برد و به مقام قرب الهی و نزديكترين جايگاه مقام بارى تعالى رسيد. من فرزند آنم كه برای ملائكه آسمان نماز گزارد. من فرزند آن پيامبرم كه پروردگار بزرگ به او وحى كرد. من فرزند محمد مصطفى و على مرتضايم، من فرزند كسى هستم كه بينى گردنكشان را به خاک ماليد تا به كلمه توحيد اقرار كردند. من پسر آن كسى هستم كه برابر پيامبر با دو شمشير و با دو نيزه مىرزميد.و دو بار هجرت و دو بار بيعت كرد، و در بدر و حنين با كافران جنگيد، و به اندازه چشم بر هم زدنى به خدا كفر نورزيد. من فرزند صالح مؤمنان و وارث انبيا و از بين برنده مشركان و امير مسلمانان و فروغ جهادگران و زينت عبادت كنندگان و افتخار گريه كنندگانم. من فرزند بردبارترين بردباران و افضل نمازگزاران از اهل بیت پيامبر هستم. من پسر آنم كه جبرئيل او را تأييد و ميكائيل او را يارى كرد. من فرزند آنم كه از حریم مسلمانان حمايت فرمود و با مارقين و ناكثين و قاسطين جنگيد و با دشمنانش مبارزه كرد. من فرزند بهترين قريشم. من پسر اولين كسى هستم از مؤمنين كه دعوت خدا و پيامبر را پذيرفت. من پسر اول سبقت گيرندهاى در ايمان و شكننده كمر متجاوزان و از ميان برنده مشركانم. من فرزند آنم كه به مثابه تيرى از تيرهاى خدا براى منافقان و زبان حكمت عباد خداوند و يارى كننده دين خدا و ولى امر او، و بوستان حكمت خدا و حامل علم الهى بود. او جوانمرد، سخاوتمند، نيكوچهره، جامع خيرها، سيد، بزرگوار، ابطحى، راضى به خواست خدا، پيشگام در مشكلات، شكيبا، دائما روزهدار، پاكيزه از هر آلودگى و بسيار نماز میخواند. او رشته نسل دشمنان خود را از هم گسيخت و شيرازه گروههای كفر را از هم پاشيد. او داراى قلبى ثابت و قوى و اراده اى محكم و استوار و عزمى راسخ بود وهمانند شيرى شجاع كه وقتى نيزه ها در جنگ به هم در می آميخت آنها را همانند آسيا خرد و نرم و بسان باد آنها را پراكنده می ساخت. او شير حجاز و آقا و بزرگ عراق است كه مكى و مدنى و خيفى و عَقَبى و بدرى و اُحدى و شَجَرى و مهاجرى است، كه در همه اين صحنهها حضور داشت. او سيد عرب است و شير ميدان نبرد و وارث دو مشعر، و پدر دو فرزند: حسن و حسين. آرى او، همان او (كه اين صفات و ويژگی هاى ارزنده مختص اوست) جدم على بن ابى طالب است. آنگاه گفت: من فرزند فاطمه زهرا بانوى بانوان جهانم. من فرزند حسين شهيد كربلايم، من فرزند على مرتضى و فرزند محمد مصطفى و پسر فاطمه زهرايم، و فرزند خديجه كبرايم، من فرزند سدرة المنتهى و شجره طوبايم، من فرزند آنم كه در خون آغشته شد، و پسر آنم كه پريان در ماتم او گريستند، و من فرزند آنم كه پرندگان در ماتم او شيون كردند. و آنقدر به اين حماسه مفاخره آميز ادامه داد كه شيون مردم به گريه بلند شد! یزید نگران شد و براى آنكه مبادا انقلابى صورت پذيرد به مؤذن دستور داد تا اذان گويد تا بلكه امام سجاد عليهالسلام را به اين نيرنگ ساكت كند!! مؤذن برخاست و اذان را آغاز كرد. همين كه گفت: الله اكبر، امام سجاد عليه السلام فرمود: چيزى بزرگتر از خداوند وجود ندارد. و چون گفت: اشهد انّ لا اله الا الله، امام عليه السلام فرمود: موى و پوست و گوشت و خونم به يكتایى خدا گواهى مىدهد. و هنگامى كه گفت: اشهد انّ محمدا رسول الله، امام عليه السلام از بالای منبر به جانب يزيد روى كرد و فرمود: اين محمد كه نامش برده شد، آيا جد من است و يا جد تو؟ ! اگر ادعا كنى كه جد توست پس دروغ گفتى و كافر شدى، و اگر جد من است چرا خاندان او را كشتى و آنان را از دم شمشير گذراندى؟! سپس مؤذن بقيه اذان را گفت و يزيد پيش آمد و نماز ظهر را خواند. |
جستارهای وابسته
- خطبه حضرت زینب در شام
- خطبه حضرت زینب در کوفه
- خطبه فاطمه صغری در کوفه
- خطبه امام سجاد (ع) در کوفه
پانویس
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۳۷.
- ↑ مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۳۷و۱۳۸.
- ↑ نگاه کنید به: مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۳۸و۱۳۹.
- ↑
- ↑ شهیدی، زندگانی علی بن الحسین، ۱۳۸۰ش، ص۶۵-۶۷.
- ↑ شهیدی، زندگانی علی بن الحسین، ۱۳۸۰ش، ص۷۵.
- ↑ کلینی، کافی، ۱۳۶۲، ج۱، ص۴۷۳؛ خسروی، زندگانی حضرت امام جعفر صادق علیهالسلام، ۱۳۹۸ق، ص۱۱۶
- ↑ کلبی، الأصنام، ۱۳۶۴ق، ص۱۹
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۳۹، ص۳۴۱.
- ↑ رسولی محلاتی، الإنصاف، ص۱۳۲.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۳۹، ص۳۴۱.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۳۹، ص۳۴۱.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۳۸.
- ↑ علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۳۸، ص۲۸۹.
- ↑ جعفر عباس، بلاغه الحسین، ۱۳۸۳ش، ص۹۸.
- ↑ ابن شهر آشوب، مناقب، ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۲۹۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۳۸، ص۲۲۹.
- ↑ الشيخ الطوسی ، الأمالي، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۴۷۱.
- ↑ طبرسی، الإحتجاج، ج۱، ص۲۷۲؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۴، ص۷۴.
- ↑ ابن شهرآشوب، مناقب، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۵؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۳۸، ص۲۲۹.
- ↑ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۱۰۱.
- ↑ أحمد بن حنبل، مسند، ج۲، ص۳۴۴.
- ↑ مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۳۹.
- ↑ مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۳۹.
- ↑ ریاض القدس، ج۲، ص۳۲۹
- ↑ مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۳۹.
- ↑ ربانی گلپایگانی، «افشاگری امام سجاد در قیام کربلا (۲)»، ص۱۱۹، پانویس ۷.
- ↑ سپهر، ج۲، ص۲۲۴؛ مقتل خوارزمی ج۲ ص۷۰
- ↑ علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۳۸.
- ↑ اگر دو لقب حمزه عموی پیامبر یعنی شیر خدا و شیر رسول خدا را جداگانه حساب کنیم فضایل به هفت می رسد.
- ↑ بیعت رضوان سال ۶ هجرت(قبل از صلح حدیبیه ) و بیعت پس از فتح مکه سال ۸ هجرت . علامهد مجلسی، بحار الانوار، ج۴۴۷ ص۷۴.
- ↑ ظاهراً منظور حضور در بیعت عقبه است
- ↑ ظاهراً منظور حضور در بیعت رضوان یا همان بیعت شجره است.
منابع
- ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب(ع)، نجف، حیدریه، ۱۳۷۶ق.
- ابن عبد البر، یوسف بن عبد الله بن محمد، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- الکلبی، هشام بن محمد، کتاب الأصنام (تنکیس الأصنام)، تحقیق احمد زکی باشا، القاهرة، افست تهران (همراه با ترجمه)، نشر نو، چ دوم، ۱۳۶۴ش.
- باقیپور، فاطمه السادات، «خطبه امام سجاد، قیام علیه نیرنگها»، مجله شمیم یاس، شماره ۵۹، ۱۳۸۶ش.
- جعفر عباس الحائری، بلاغه الحسین، قم، دار الحدیث، ۱۳۸۳ ش.
- خسروی موسی، زندگانی حضرت امام جعفر صادق علیهالسلام، اسلامیه، تهران، چاپ دوم، ۱۳۹۸ ق.
- رسولی محلاتی مترجم، الإنصاف فی النص علی الأئمة ع.
- شهیدی، سیدجعفر، زندگانی علی بن الحسین(ع)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۰ش.
- مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، اسلامیه، ۱۳۶۲.
پیوند به بیرون